کد خدا آبادی پایینی!
هوشیار بود و عاقل.
بر امور رسیدگی میکرد و بر مزارع.
اما کد خدا دِه ما!
مجنون شده بود و عاشق!
همه کس میگفتند:
سر پیری و معرکه گیری.
اما من!
روستا ایی که کد خدایش مجنون شده بود و شب ها در کوچه هایش حکایت عشق میکرد و شعر میخواند و بر در و دیوار خانه ها حکاکی دل میکرد و بی خیال از گذر زمانه دل به می بسته بود را
بیشتر دوس میداشتم.
#امیر_حسنوند
درباره این سایت